loading...
دانلود و سرگرمی
آخرین ارسال های انجمن
علیرضا بازدید : 209 1392/11/09 نظرات (0)
خلاصه کتاب بیگانه اثر البر کامو
"بیگانه" به‌نوعی اولین اثر کامو بود که در سال 1942 به چاپ رسید و در اندک زمانی برای نویسنده‌ی جوانش نام و آوازه‌ به همراه آورد.
کامو در این اثر نسبتا
کوتاه، به سرگذشت مرد جوانی به نام "مورسو" می‌پردازد که با خود و دنیای اطراف خود "بیگانه" است و همین بیگانگی او را تا پای مرگ می‌کشاند.
مورسو، دروغ‌گفتن را بلد نیست و به قول خود کامو " در بازی همگانی شرکت نمی‌کند". او عادت ندارد که ماسک روی صورت بگذارد و چون دیگران نقش بازی کند؛ به‌همین‌خاطر برای مرگ مادرش قطره‌ای اشک نمی‌ریزد و حتی حاضر نمی‌شود که از قتلی که مرتکب شده ابراز پشیمانی کند و همین مساله باعث می‌شود که او به مرگ محکوم شود.
رمان آغازی ضربه‌زننده دارد و همینگونه است که جملات آغازین بیگانه مشهورترین جملات در ادبیات قرن بیستم است
"امروز مامان مرد. شاید هم دیروز، نمی‌دانم. تلگرامی از آسایشگاه سالمندان به دستم رسید: «مادر درگذشت؛ خاکسپاری فردا. احترامات فائقه». این معنایی ندارد. شاید دیروز بود."
گیرایی زیاد این جملات در این است که حسی فوری و بر آشوبنده از بیگانه ای به ما می دهد که به استقبالش رفته ایم.(2)
مورسو" با شنيدن خبر مرگ مادرش كه در خانه سالمندان زندگي مي‌كرد دچار بهت و گيجي مي‌شود. گيجي او از آن روست كه نمي‌فهمد چرا متاثر نمي‌شود.
آسایشگاه سالمندان در مارنگو، در هشتاد کیلومتری الجزایر است و مورسو سه سال است که مادرش را به این بهانه که نیاز به پرستار دارد و او خرج کافی برای سرپرستی از او ندارد، به آن‌جا برده و یک‌سالی می‌شود که حتی به ملاقات او هم نرفته است، زیرا: "رفتن به آن‌جا یک‌شنبه‌ام را ازم می‌گرفت. تازه اگر زحمت رفتن به ایستگاه اتوبوس و بلیط‌گرفتن و دو ساعت در راه بودن را حساب نکنم".مورسو، با اکراه تمام برای انجام مراسم کفن و دفن راهی آسایشگاه می‌شود و حتی درخواست نمی‌کند که چهره‌ی مادر را برای آخرین‌بار ببیند و در طول مراسم مرده‌پایی و خاک‌سپاری خونسرد و آرام است و همین خونسردی در انتها کار دستش می‌دهد. رفتار او در قبال اين واقع بر خلاف عرف مرسوم جامعه است و از همين جا عنوان بيگانه را به خود مي‌گيرد.
کامو درباره‌ی "بیگانه" می‌گوید: "در جامعه‌ی ما هر آدمی که در سر خاک‌سپاری مادرش نگرید، خودش را در معرض این خطر قرار می‌آورد که محکوم به مرگ شود."
مورسو، همان‌طور که کامو می‌گوید انسانی "وازده" نیست. او انسانی است که تن به قواعد عمومی نمی‌دهد و احساسش را پنهان نمی‌کند. "مورسو" به‌واقع یک انسان راست‌گو است و همین‌گونه است که وقتی از مرگ مادرش غمگین نمی‌شود، بیهوده سعی نمی‌کند که خود را متاسف نشان بدهد و در جایی دیگر در پاسخ به معشوقه اش "ماری" که از مورسو می‌پرسد آیا او را دوست دارد، پاسخ می‌دهد که "نه"!
"مورسو" پس از بازگشت از مراسم خاکسپاری به خانه‌اش، برای آبتنی کردن به ساحل می‌رود و در آن‌جا "ماری" را می‌بیند که سابقن منشی شرکت آن‌ها بوده و هم‌دیگر را دوست داشته‌اند. مورسو و ماری، بعد از شنا به سینما می‌روند و یک فیلم کمدی می‌بینند و بعد از آن به خانه‌ی مورسو بازمی‌گردند و شب را با هم سپری می‌کنند.
جزئیات این وقایع که درست یک روز بعد از مرگ مادر مورسو اتفاق می‌افتد، اهمیت زیادی دارد زیرا بعدها در محاکمه‌ی مورسو علیه او به کار گرفته می‌شود و سبب صدور حکم اعدام مورسو می شود.
اتفاق اصلی رمان، قتل مرد عرب به دست مورسو است. "رمون" همسایه‌ی مورسو، او و ماری را به کلبه‌ی ساحلی دوستش "ماسون" دعوت می‌کند. هنگامی که سه مرد در حال قدم‌زدن در ساحل هستند با دو مرد عرب که سابقن با رمون درگیر شده‌اند مواجه و درگیر می‌شوند. این درگیری خاتمه می‌پذیرد اما مورسو تپانچه‌ی رمون را می‌گیرد و اندکی بعد که قدم‌زنان تا چشمه‌ی انتهای ساحل می‌رود باز با یکی از دو مرد عرب مواجه می‌شود و کلافه از گرما، بدون هیچ‌دلیل خاصی مرد عرب را می‌کشد و بعدها وقتی در دادگاه می‌گوید که "به‌خاطر آفتاب او را کشته" با خنده‌ی حاضران مواجه می‌شود، اما به‌واقع مورسو بدون هیچ‌دلیل منطقی مرد عرب را کشته است.
مورسو، در طول محاکمه‌اش هرگز حاضر نمی‌شود بازی دیگری را آغاز کند و از عملش ابراز پشیمانی و تقاضای بخشش کند و همین باعث می‌شود که دادگاه برای او که "ذره‌ای از عمل پلیدش ابراز پشیمانی نمی‌کند" و یک‌روز پس از مرگ مادرش گویی که اتفاقی نیفتاده به خوش‌گذرانی پرداخته، مجازات مرگ درنظر بگیرند. جامعه این "بیگانه" را نمی‌پذیرد و بدین‌گونه است که مورسو به مرگ به‌وسیله‌ی جداکردن سر، محکوم می‌شود...
راستی راوی بیگانه کیست؟رمان پیشتر که می رود،ما کم کم متوجه می شویم که گوینده مرد جوان مجردی است که در الجزایر زندگی می کند و کارمند یک شرکت کوچک است.متوجه می شویم که نام خانوادگی اش مورسو است ام هرگز نمی فهمیم اسم کوچکش چیست.از گذشته اش هم چیز زیادی دستگیرمان نمی شود
یکی از تاثیر گزارترین صحنه ها در بخش اول کشتن مرد عرب توسط مورسو است.
در این لحظه مورسو خود را به دست خشم آفتاب می سپارد،مغلوب گرما و نور کورکننده ی آفتاب به سمت مرد عرب می رود.مرد عرب چاقویش را بیرون میاورد و مورسو هم با تپانچه به مرد عرب شلیک می کند.مورسو درنگ می کند و بعد چهار با دیگر به جسد شلیک می کند.
مشکل ترین کار توضیح دادن همین عمل آخر است-چهار بار اضافی شلیک کردن به جسد.بر خلاف شلیک اول که می توانسته تصادفی باشد(یک واکنش غیر عادی یا لرزش دست)،آن چهار شلیک بعدی اعمالی کاملا ارادی هستند.چرا مورسو درنگ کرد و بعد زمانی که می توانست این کار را نکند،چهار بار دیگر ماشه را کشید؟هدف و انگیزه اش چه بود؟علی رغم تمام این سوالها خود او هم نمی تواند طی فرایند بازجویی پاسخ صحیح و قانع کننده ای بدهد.روشن است که او بی آنکه بداند مرد عرب زنده است یا مرده است این کار را کرده است.با این همه دلیلی هم نداریم که او بر اثر یک احساس قوی،مثل خشم،نفرت و یا ترس این کار را کرده است.اگر چه شلیک او به مرد عرب بی اعتنایی بدون عواطف او را نسبت به مردی که هیچ بدی در حق او نکرده است نشان می دهد اما به نظر نمی آید که او آرزوی مرگ آن مرد را داشته است و آن چهار شلیک آخر ظاهرا از سرتسليم است نه از سر تصميم.
کامو، با استفاده از شخصیت های پیچیده ی «مورسو»، «رمون»، و «سالامانو» ی پیر، خواننده را برای مدتی از دنیای اطراف خود بیرون می کشد و در جایگاه قضاوت قرار می دهد. سالامانو، هشت سال است که با سگش زندگی می کند. آن دو آنقدر به یکدیگر وابسته شده اند که به گفته ی مورسو، شباهت های زیادی در رفتارشان به وجود آمده است. وابستگی پیرمرد به سگ، یادآور وابستگی های رقت بار دنیای مدرن غربی ای است که مورسو، رمون، سالامانو، و مادر مورسو را مجبور به زندگی در انزوا کرده است. پیرمرد سگ را کتک می زند، سرش فریاد می کشد، و هر لحظه آرزوی مرگش را می کند. با این وجود وقتی سگ گم می شود، احساس تنهایی و کمبود، خواب و خوراک را از او می گیرد. مورسو سالامانوی تنها را این گونه توصیف می کند: "...تختخوابش جرق جرق صدا کرد. و از صدای یواش غریبی که از تیغه ی اتاق می گذشت، پی بردم دارد گریه می کند. نمی دانم چرا به مامان اندیشیدم..." تنهایی سالامانو، مورسو را به یاد مادرش می اندازد. مادر نیز در حالی مرده بود که در گوشه ای دور از حیات، به جز عده ای هم صحبت پیر ـ که آنها نیز از اجتماع و خانواده اخراج شده بودند ـ کسی را نداشت. مورسو در آخرین لحظات زندگی اش یک بار دیگر به یاد مادر می افتد. مرگ، این واقعیت مبهم، مورسو را وا می دارد که روزهای ناامیدی او را درک کند. عربی که به دست مورسو کشته می شود، دشمن رمون است. او هیچ ارتباطی با مورسو ندارد و آن دو حتی یکدیگر را نمی شناسند. اما جامعه، و دنیایی که مورسو را به طرز بی رحمانه ای اسیر کرده است، حوادث را طوری در کنار هم می چیند که مورسو، تفنگ به دست، نه تنها مرد عرب را می کُشد، بلکه به جنازه ی شاید بی جان او چهار مرتبه شلیک می کند. این حادثه ای نیست که دادستان، قاضی، و دیگر چشم هایی که به او خیره شده اند، از آن به راحتی بگذرند. او از دیده ی انسان های به ظاهر مسوولیت پذیر، جنایتکاری بیش نیست، و وجود او خطر بزرگی برای جامعه محسوب می شود. مورسو به راستی یک "بیگانه" است.
پس از آن داستان ادامه مي‌يابد تا اينكه مورسو در دادگاه به اعدام محكوم مي‌شود. اوج داستان آنجاست كه هنگام رفتن به سمت محل اعدام، مورسو در مي‌يابد كه لزومي ندارد زندگي معنايي داشته باشد, بلكه زندگي به خودي خود زيباست. از اينجا كامو نتيجه مي‌گيرد كه زندگي هنگامي كه از هر معنايي عاري باشد كاملترين شكل خود را دارد.

https://rozup.ir/up/funschool/بیگانه-البرکامو-ترجمه جلال ال احمد.rar

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
  • سرزمینی از جنس کره
  • دانلود مقاله
  • دانلود نرم افزار
  • دانلود بازی فیلم داستان نرم افزار
  • اخباردنیای بازی
  • ذهن من
  • کمیاب ترین اطلاعات موجودات زنده
  • اس ام اس | جوک 92
  • بزرگترین مرجع قالب و ابزار رایگان
  • حسن محمدی
  • . . . تنهایی . . .
  • بروزترین سایت سرگرمی و تفریحی] [تک نیوز]
  • تفریح و سرگرمی
  • دانلودپا | مجله خبری تفریحی
  • دانلود رایگان اهنگ
  • جی تی ای ادیتر
  • دانلود بازی و نرم افزار اندروید
  • پرتال تفریحی و سرگرمی Cool Fun
  • مهرپویا
  • دانلود رایگان نمونه سوالات استخدامی
  • دوستداران فرزاد فرزین
  • پی سی و یک دانلود
  • جزیره ی دانلود
  • دیا موزیک
  • دانلود کتاب ، مجله و رمان
  • عکس های ایرانی
  • ??????? ??
  • تفریحی و سرگرمی
  • پویا دانلود
  • پايگاه اينترنتي نهاد بلوچستان
  • پارسی لرن | پایگاه آموزشی ایرانیان
  • چت روم
  • بوی ظهور
  • ویکی دانلود ها
  • بن دانلود
  • آواز زندگی..........
  • بزرگترین پایگاه اس ام اس
  • یه پسر سمپادی بی کار
  • اس ام اس بازان
  • تهران موزیک - دانلود آهنگ و فول آلبوم
  • تفریحی کلاب فور یو
  • بانک اس ام اس
  • بزرگترین کامیونیتی ایرانیان مقیم استرالیا
  • دانلود سریال جدید
  • قیمت روز خودروی شما
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1846
  • کل نظرات : 69
  • افراد آنلاین : 22
  • تعداد اعضا : 61
  • آی پی امروز : 102
  • آی پی دیروز : 213
  • بازدید امروز : 1,468
  • باردید دیروز : 2,474
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 1,468
  • بازدید ماه : 39,368
  • بازدید سال : 222,103
  • بازدید کلی : 1,143,756
  • کدهای اختصاصی